رهامرهام، تا این لحظه: 12 سال و 2 ماه و 8 روز سن داره

رهام

تفریح امروز ما

امروز با خاله هات و عمم به قول تو عمه ستیه (عمه زکیه) رفتیم جنگل، عمو محمدم زحمت کشید تو و پارسارو برد کلی چرخوندتون بابا و عمو عباس هم کباب درست کردن البته بابا جون تو کباب درست کردن ماهره خلاصه کلی خوش گذروندیم. اینم بگم اصلاً نمیذاشتی ازت عکس بگیرم وای پدرمو در آووردی تا این 3،4 تا عکسو ازت بگیرم. پارسا جونم رهام جونم پارسا جون و رهام جون آمااااا از پویان بگم که موقع عکس گرفتن خواب بود و ازش عکس ننداختم ولی وقتی بیدار بد از شیرین کاریهاش فیلم گرفتم.   ...
21 شهريور 1393

از دست ندین !!!!!!!!!!!!!!!!

فقط وقتی عکس این کوچولوی خوشگلمونو میبینید یه صلوات بفرسید! اللهم صل علی محمد و آل محمد این دختر خوشگل تو فامیل تکه!!!!!!!!!! نظر بدیییییییییییییییییییییننننننننن لطفاً !!   ...
20 شهريور 1393

شیرین زبونی 2

تو بعضی تو صحبتات از افعال معکوس استفاده میکنی. این روزها هوای شهرمون خیلی خنک شده شبا بدون پتونمیشه خوابید، لباس تنت کم بو سردت شد بهم میگی پتو بنداز گرمم شده یعنی سردم شده هوا که گرم بود کولرو روشن میکردیم وقتی سردت میشد میگفتی کولرو روشن کن گرمم شده یعنی کولرو خاموش کن سردم شده صدای تلویزیون که کمه میگی صداتو کم کن یعنی صداشو زیاد کن ************************************************************ یه وقتایی یه طوری حرف میزنی که من باید واسه بقیه ترجمه کنم. وقتی میخوای بگی کمکم کن لباسمو در بیارم میگی ا ول تو دربیا اول من دربیایم. ********************************************************** موبایلمو واسم می...
16 شهريور 1393

رهام موتور سوار با کلاه

این یکی از اختراعات رهام: چند تا پتو و بالشتُ رو هم گذاشته موتورشو برد روی مبل یکی از تکه های برج قورباغه رو گذاشت رو سرش میگه « مثناً تلاهه » مثلاً کلاهه . ...
16 شهريور 1393

شیرین زبونی

وقتی با موبایلم بازی میکنی چند وقت یه باری میزنی تو سرت و میگی وااااای گین آووم  (gem over) شدم اینو از پارسا یاد گرفتی. همینطور مشغول بازی کردن با موبایلم هستی بهت میگم بده میخوام زنگ بزنم میگی واسا بزار یتم بازی تنم بعد میدمش باسه؟؟؟؟ همینطور نگام میکنه چند بار تکرار میکنه میدم باسه؟ باسه الآن میدم. الآن که دارم شیرین زبونیهاشو مینوسیم گوشمو میاره بهم میگه واسم آهنگ نایی نایی (ناری ناری) بزار بهش میگم ندارم این آهنگو میگردم تو گوشیم یه چیزی که مورد پسند آقا باشه پیدا کنم گوشیو از دستم میگیره میگه: اشال ندایه من خودم اِ چیزی پیدا میکنم. دختر عموم واسم چند تا بازی بلوتوث کرد تموم که شد میاد پیشم بهم میگه ...
7 شهريور 1393

خاطره عروسی

چهارشنبه عروسی خاله جون بود آخر عروسی ازت پرسیدم: مامان: رهام خاله جون خشگل شده؟ رهام: خیلی اُشل شد. مامان: عمو محمد خشگل شده؟ رهام: عمو ممد که لاک نژد اصنم اُشل نشد آبرومونو برد. من:   رهام: رفتم به عمو محمد (داماد) گفتم عمو محمدم اینطوری شد ولی اینقدر خوش گذشت متأسفانه یادم رفت از رهام عکس بگیرم.   ...
7 شهريور 1393
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به رهام می باشد